به گزارش مشرق، پایداری نیروی کار و مدت زمانی که افراد می توانند در یک شغل بمانند و به اصطلاح عامیانه روی آن کار حساب کنند از مسائل بسیار با اهمیتی است که معمولا تمامی افراد در زمان ورد به بازار کار آن را مورد توجه قرار می دهند.
کارجویان بررسی می کنند بدانند تا چه حد می توان روی یک شغل حساب کرد و میزان پایداری و ماندگاری آن چقدر است. به لحاظ فرهنگی در ایران، شاغلان ترجیح می دهند دریافتی کمتری داشته باشند، اما شغلشان از پایداری و ثبات مناسبی برخوردار باشد.
این ویژگی فرهنگی به نوعی باعث گرایش شدید جامعه به مشاغل پشت میزنشینی و توجه به این دست از مشاغل نیز شده تا جایی که اشتغال در بخش های دولتی و پشت میزنشینی هم اکنون درخواست بسیار بالایی در جامعه دارد و افراد علاقمند هستند مشاغلی داشته باشند که در آن فراز و نشیب کمتری اتفاق بیافتد.
دلایل گرایش جامعه به پشت میزنشینی
شاغلان می گویند نمی خواهند شغلی داشته باشند که موقتی باشد، حتی اگر درآمد بالایی نیز داشته باشد. آنها می خواهند از مزایای قانونی شغل برخوردار باشند، سال ها در کار بمانند و شرایط به شکلی باشد که بتوان برای آینده برنامه ریزی کرد؛ بنابراین دقت در این نوع خواسته ها در حال حاضر نشان می دهد که افراد باید به سمت مشاغل دولتی و پشت میزنشینی بروند.
این ویژگی ها در مشاغل بخش خصوصی نیز وجود ندارد و امروز این بخش از اقتصاد کشور از تصیمات یکسانی در بازار کار پیروی نمی کند. بنگاه ها و واحدهای خصوصی با وجود اینکه اشتغال زایی بسیار بالایی در کشور دارند، اما تقریبا هر یک بر اساس منافع و شرایط خود برنامه ریزی می کند و این مسائل نمی تواند مطلوب افراد جویای کار باشد.
عمده مسائل شاغلان و تشکیل پرونده هایی که در هیات های حل اختلاف صورت می گیرد به دلیل تضاد منافع شاغلان و کارفرمایان است. بنابراین وجود اینگونه چالش ها و موضوعات باعث شده تا کارجویان دورنمایی خوبی از اشتغال در بخش خصوصی نداشته باشند و همواره منتظر از دست رفتن فرصت شغلی، اخراج و یا تغییراتی در حقوق و دستمزدشان باشند؛ بنابراین ترجیح می دهند تا حد ممکن خود را به مشاغل دارای پشتوانه مناسب قانونی و امنیت شغلی نردیک کنند.
به عقیده کارشناسان بازار کار، شرایط نابسامان اشتغال در کشور باعث شده تا امید به اشتغال برای جویندگان کار در سطح پایینی باشد. جوانان خیلی امیدوار نیستند که بتوانند شغل خوبی پیدا کنند، آنها همچنین مطمئن نیستند که در زمان آمادگی برای ورود به بازار کار تا چه زمانی باید در انتظار گرفتن یک پذیرش شغلی منتظر بمانند.
افت روحیه کارجویان برای یافتن یک شغل مناسب
از اینرو بالا بودن تعداد متقاضیان کار کشور در مقابل عرضه پایین فرصت های شغلی مناسب، باعث شده تا امید به اشتغال افراد جوان در ایران در سطح پایینی باشد و معمولا نیز افراد نمی توانند تصمیم بگیرند در چه رشته ای وارد شوند. در بسیاری موارد دیگر بحث علاقه به ناچار جای خود را به معیشت و مسائلی از این دست می دهد و فرد برای اینکه بیکار نماند، به اولین فرت شغلی که به وی پیشنهاد می شود پاسخ مثبت می دهد.
یک تحقیق صورت گرفته در وزارت کار نشان می دهد متوسط تعداد بیکاران کشور در فاصله نیمه دهه ۸۰ تا ابتدای دهه ۹۰ بالغ بر ۲ میلیون و ۷۴۶ هزارنفر بوده است. دراین مقطع زمانی تعداد شاغلان کشور به صورت متوسط ۲۰ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر بوده و بیش از ۳۷ میلیون نفر نیز هیچ فعالیتی در اقتصاد کشور نداشته اند.
بر این اساس، نتایج بررسی ۷ ساله از وضعیت بازار کار کشور نشان می دهد متوسط مدت بیکاری افراد برای جستجوی یک شغل در حدود ۵ ماه است که این میزان برای مردان ۷ ماه و برای زنان حدود ۲۶ ماه است.
نتایج سنجش امید به کار نشان می دهد که متوسط ماندگاری افراد در اشتغال ۱۸ ماه است که این میزان برای زنان ۸ ماه و برای مردان ۲۴ ماه است. به بیان ساده تر، افراد در مشاغلی که وارد می شوند دستکم می توانند در دوره های یادشده بمانند و دوام بیاورند.
متوسط غیرفعالی نیروی کار در ایران
از سویی، انتظار می رود یک فرد ۱۰ ساله و بیشتر بتواند ۲۵ سال از عمرش را به عنوان نیروی کار حضور داشته باشد. این دوره برای مردان ۴۱ سال و برای زنان نیز ۱۰ سال است. به بیان دیگر، مردان بیش از ۴ برابر زنان به عنوان نیروی آماده به کار شناخته می شوند.
با این وجود، مدت زمانی که انتظار می رود افراد به کار اشتغال داشته باشند حدود ۲۲ سال است که این مدت برای مردان ۲۷ سال و برای زنان حدود ۸ سال است.
دوره انتظار برای یافتن کار و بیکاری در ایران حدود ۳ سال است که این میزان برای مردان حدود ۴ سال و برای زنان حدود ۲ سال است. در بخش دیگر، متوسط غیرفعالی نیروی کار در ایران ۴۰ سال است که این میزان برای مردان حدود ۲۴ سال و برای زنان حدود ۵۵ سال است. یعنی ممکن است مردان در طول عمرشان ۲۴ سال را غیرفعال باشند و زنان نیز ۵۵ سال.
کارجویان بررسی می کنند بدانند تا چه حد می توان روی یک شغل حساب کرد و میزان پایداری و ماندگاری آن چقدر است. به لحاظ فرهنگی در ایران، شاغلان ترجیح می دهند دریافتی کمتری داشته باشند، اما شغلشان از پایداری و ثبات مناسبی برخوردار باشد.
این ویژگی فرهنگی به نوعی باعث گرایش شدید جامعه به مشاغل پشت میزنشینی و توجه به این دست از مشاغل نیز شده تا جایی که اشتغال در بخش های دولتی و پشت میزنشینی هم اکنون درخواست بسیار بالایی در جامعه دارد و افراد علاقمند هستند مشاغلی داشته باشند که در آن فراز و نشیب کمتری اتفاق بیافتد.
دلایل گرایش جامعه به پشت میزنشینی
شاغلان می گویند نمی خواهند شغلی داشته باشند که موقتی باشد، حتی اگر درآمد بالایی نیز داشته باشد. آنها می خواهند از مزایای قانونی شغل برخوردار باشند، سال ها در کار بمانند و شرایط به شکلی باشد که بتوان برای آینده برنامه ریزی کرد؛ بنابراین دقت در این نوع خواسته ها در حال حاضر نشان می دهد که افراد باید به سمت مشاغل دولتی و پشت میزنشینی بروند.
این ویژگی ها در مشاغل بخش خصوصی نیز وجود ندارد و امروز این بخش از اقتصاد کشور از تصیمات یکسانی در بازار کار پیروی نمی کند. بنگاه ها و واحدهای خصوصی با وجود اینکه اشتغال زایی بسیار بالایی در کشور دارند، اما تقریبا هر یک بر اساس منافع و شرایط خود برنامه ریزی می کند و این مسائل نمی تواند مطلوب افراد جویای کار باشد.
عمده مسائل شاغلان و تشکیل پرونده هایی که در هیات های حل اختلاف صورت می گیرد به دلیل تضاد منافع شاغلان و کارفرمایان است. بنابراین وجود اینگونه چالش ها و موضوعات باعث شده تا کارجویان دورنمایی خوبی از اشتغال در بخش خصوصی نداشته باشند و همواره منتظر از دست رفتن فرصت شغلی، اخراج و یا تغییراتی در حقوق و دستمزدشان باشند؛ بنابراین ترجیح می دهند تا حد ممکن خود را به مشاغل دارای پشتوانه مناسب قانونی و امنیت شغلی نردیک کنند.
به عقیده کارشناسان بازار کار، شرایط نابسامان اشتغال در کشور باعث شده تا امید به اشتغال برای جویندگان کار در سطح پایینی باشد. جوانان خیلی امیدوار نیستند که بتوانند شغل خوبی پیدا کنند، آنها همچنین مطمئن نیستند که در زمان آمادگی برای ورود به بازار کار تا چه زمانی باید در انتظار گرفتن یک پذیرش شغلی منتظر بمانند.
افت روحیه کارجویان برای یافتن یک شغل مناسب
از اینرو بالا بودن تعداد متقاضیان کار کشور در مقابل عرضه پایین فرصت های شغلی مناسب، باعث شده تا امید به اشتغال افراد جوان در ایران در سطح پایینی باشد و معمولا نیز افراد نمی توانند تصمیم بگیرند در چه رشته ای وارد شوند. در بسیاری موارد دیگر بحث علاقه به ناچار جای خود را به معیشت و مسائلی از این دست می دهد و فرد برای اینکه بیکار نماند، به اولین فرت شغلی که به وی پیشنهاد می شود پاسخ مثبت می دهد.
یک تحقیق صورت گرفته در وزارت کار نشان می دهد متوسط تعداد بیکاران کشور در فاصله نیمه دهه ۸۰ تا ابتدای دهه ۹۰ بالغ بر ۲ میلیون و ۷۴۶ هزارنفر بوده است. دراین مقطع زمانی تعداد شاغلان کشور به صورت متوسط ۲۰ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر بوده و بیش از ۳۷ میلیون نفر نیز هیچ فعالیتی در اقتصاد کشور نداشته اند.
بر این اساس، نتایج بررسی ۷ ساله از وضعیت بازار کار کشور نشان می دهد متوسط مدت بیکاری افراد برای جستجوی یک شغل در حدود ۵ ماه است که این میزان برای مردان ۷ ماه و برای زنان حدود ۲۶ ماه است.
نتایج سنجش امید به کار نشان می دهد که متوسط ماندگاری افراد در اشتغال ۱۸ ماه است که این میزان برای زنان ۸ ماه و برای مردان ۲۴ ماه است. به بیان ساده تر، افراد در مشاغلی که وارد می شوند دستکم می توانند در دوره های یادشده بمانند و دوام بیاورند.
متوسط غیرفعالی نیروی کار در ایران
از سویی، انتظار می رود یک فرد ۱۰ ساله و بیشتر بتواند ۲۵ سال از عمرش را به عنوان نیروی کار حضور داشته باشد. این دوره برای مردان ۴۱ سال و برای زنان نیز ۱۰ سال است. به بیان دیگر، مردان بیش از ۴ برابر زنان به عنوان نیروی آماده به کار شناخته می شوند.
با این وجود، مدت زمانی که انتظار می رود افراد به کار اشتغال داشته باشند حدود ۲۲ سال است که این مدت برای مردان ۲۷ سال و برای زنان حدود ۸ سال است.
دوره انتظار برای یافتن کار و بیکاری در ایران حدود ۳ سال است که این میزان برای مردان حدود ۴ سال و برای زنان حدود ۲ سال است. در بخش دیگر، متوسط غیرفعالی نیروی کار در ایران ۴۰ سال است که این میزان برای مردان حدود ۲۴ سال و برای زنان حدود ۵۵ سال است. یعنی ممکن است مردان در طول عمرشان ۲۴ سال را غیرفعال باشند و زنان نیز ۵۵ سال.